نقش زن دراداره آموزش عالي در پرو
این متن شامل 32 صفحه می باشد
پرو، كشوري كم توسعه يافته در آمريكاي لاتين ، يكي از جنجالي ترين ومهمترين دروه هادركل تاريخ طولاني خود را ميگذراند. به همين عليت ، بيشتر خبرهايي كه اين روزها ازپرو ميآيند ، مهيج هستند. اين مقاله- علميرغم آن كه در ابتدا چنين مقصدي نداشتيم به مادر تعيين عواملي كه باعث اين وضعيت جنجال برانگيزشده است، كمك ميكند. مابه اين عوامل تز جنبه تكامل دسترسي زنان در ابتدا به آموزش و در وهله بعد به مديريت آموزش ميپردازيم . موارد خاصي كه درآن اداره آموزش عالي پرو به زنان سپرده شده است ، بسياركم ومحدود ميباشد. اين موارد بعنوان پيروزي هايي خاص وواقعا قابل ستايشي محسوب ميشوند، ياحتي ميتوانيد بعنوان اولين نتايج فرايندي در حال بلوغ وطولاني ولي باشروعي دير هنگام تلقي شود.
اداره آموزش عالي پرو بطور سنتي به مردان محول شده است . دسترسي زنان به اين مسئوليت به موازات مردان ، نقطه پاياني براين تبعيض غير عادلانه ومضحك درطي قرن هاي اخيرخواهد بود. بايد به زنان ، كه توانايي هايي هم طراز مردان دارند، عملا ونه صرفا درحد تئوري ، فرصت هاي مساوي داده شود وآن ها بايد داراي حقوق مساوي با مردان باشند.
علوه براين اگر به انچه گفتيم عمل شود، دسترسي زن پرويي به هدايت واداره موسسات آموزش عالي ، همانقدر به نفع كل كشور بعنوان يك مجموعه خواهد بو، كه به نفع موسسات به تنهايي،وباعث ميشود ازدو اشتباه فعلي ونتايج منفي متعاقب آن ها اجتناب شود:
اشتباه اول كه ما آن را اشتباه « آلفا» خواهيم ناميد، اين است كه وقتي بين دو كانديداي مرد وزن بامدارج دانشگاهي ومديريتي يكسان ، بايستي يكي انتخاب شود، اين مرد است كه ترجيح داده ميشود- به اين دليل كه مرد است - وزن تنزل داده ميشود- چون او يك زن است . تكرار مداوم اين اشتباه ، نشان دهنده فقدان مستمر فرصت هاي مساوي است ، ودرعين حال اين تبعيض ناعادلانه ادامه پيدا ميكند وباعث ايجاد ناراحتي وبيزاري بخشي از زنان جامعه ماميشود.
اشتباه دوم كه ما آن اشتباه « بتا» خواهيم ناميد، وقتي اتفاق ميافتد، كه زني بامهارت هاي علميومديريتي ، كه به نحو محسوسي برتراز همكار مذكرش است ، به سادگي ازمسئوليت سرپرستي موسسه كار گذاشته ميشود، چون زن است ، بنابراين هم موسسه وهم كشور فرصت سود جستن از استعدادهاي اين فرد را ازدست ميدهند.بي ترديد كسي قصد ندارد براي غلبه برتبعضي كه قرن ها وجود داشته ، زنان را تنها به اين دليل كه زن هستند وبدون توجه به قابليت هاي علميومديريتي يشان ، به اداره موسسات آموزش عالي بگمارد. آنچه ما درجستجوي آن هستيم ، درابتدا شرايطي ثمربخش وحقيقي است كه درآن زن ومرد از فرصت هاي مساوي بر خوردار باشند. ودر مرحله بعد شرايطي فراهم شود تازماني كه ازنظرمدارج بالاي علميشاخص هستند، فرصت يابند به موسسات شان وكل جامعه خدمات درجه اولي كه شديدا مورد نياز است ، ارائه دهند.
تاريخچه مشاركت زنان در جامعه پرو
همه اسناد موجود براين واقعيت دلالت ميكنند كه هزاران سال قبل ونيز درحين امپراطوري اينكا Lnca Empire ، گروه هاي اجتماعي مختلفي كه در سرزمين قعلي پرو زندگي ميكردند، فوق العاده مرد سالاربودند. ميدانيم كه طي امپراطوري اينكا وظيفه ؟ (معلمين مذكر) تدريس پسران جوان نخبگان Clito امپراطوري بود. درميان زنان جوان تنها به يك گروه منتخب – ؟ مهارت هايي نظير هنربافندگي ، وتهيه غذا ونوشابه جهت مصرف در دربارامپراطوري ومراسم مذهبي آموزشي داده ميشد. حداكثر %1/0 از جمعيت مونث چنين تعليماتي را دريافت ميكردند.
بعد از استيلاي اسپانيا اولين نشانه هاي توجه دولت به ترويج آموزش زنان ، در زمان استعمار ودرسال 1726 مشاهده شد. اين بدان معناست كه بيشتر از دويست سال به زنان توجهي از لحاظ آموزشي نشده وآنان ناديده گرفته شدند. درسال 1726 اين وضعيت براي اولين بارمورد ترديد قرار گرفت ، وپيشنهاد شدبه زنان نقش هاي جديدي در جامعه استعماري داده شود. اين عقيده رشد كرد وبالغ شد، ولي خيلي آرام وآهسته .
تنها درسال 1822 بود كه براي اولين بار در پرو آزادي خواهاني به نام مارتين Martin وبوليوار Bolivar پيشنهاد كردند، تحصيل درمدارس براي دخترها مانند پسرها امكان پذير باشد. اولين مدارس مخصوص دخترها درسال 1825 در كاسكوCusco وليما Lima تاسيس شد.
تادرسال 1840 هنوز تعداد مدارس دخترانه ، انگشت شمار بود وتعداد شركت كنندگان دراين مدارس بسيار اندك بود.موانع اصلي دراين راه ، به اين صورت ثبت شده است :
الف) نياز به معلمين بيشتر. ب) عدم تمايل والدين به فرستادن دخترانشان به مدرسه.
درسال 1855 قوانين سراسري براي آموزش همگاني ، براي اولين بار صراحتا حق تحصيل را براي جمعيت مونث ونيز حق ورود به تحصيلات متوسطه رابراي آن ها قائل شد. اين امتيازي بود كه تاآن زمان ققطه به پسران تعلق داشت .بايد خاطرنشان كنيم ، دوزن برجسته نقش چشمگيري در به دست آوردن اين هدف ايفاكردند. اين زنان ترزاگونزالس ، فانينگ Teresa Conzalesde و الويراگارساگارسيا Elvira Garciay Garica بودند.
درسال 1876 اولين آموزشگاه تربيت معلم تاسيس شد وخلائي كه براي مدت زماني طولاني در كشور احساس ميشد، پركر.
راهبه هايي از جمعيت مركز مذهبي Congregation of the Sacred Heart عهده دارسازماندهي وهدايت مدرسه شدند. اين جمعيت توسط رئيس جمهور مانوئل پرادو Manuel Prado به پرو دعود شده بودند، و كسي كه تحت تاثيرآموزش فوق العاده خواهرانش درفرانسه قرارگرفته بود ولي حالا تمايل داشت چنين آموزشي را دركشورخودش تحقق ببخشد. سرپرست اولين گروه راهبه ها كه واردشدند، مادرپيوري Mother Purray بود.
درسال 1901 قانون آموزش بازماني Organic Education Law حق ورود به دانشگاه را براي زنان قائل شد. چند سال بعد (1908 ) زن پيرويي اجازه داشت، تقاضاي عنوان ودرجه دانشگاهي بكند.
بهتراست به اين نكته نيزتوجه كنيم كه همه اين پيروزي ها طوري طراحي و پرداخته شده بودند، كه دختر بچه ها وزنان جوان كه به شاخه اجتماعي متنفذ وممتاز جمعيت كشورتعلق داشتند، ازآن بهره مند شوند. بنابراين دسترسي زنان به تحصيلات ابتدايي ، متوسطه و دانشگاهي تنها به حال كمتراز 10 % جمعيت مونت پيرويي مفيد واقع...
:: موضوعات مرتبط:
علوم اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
فایل ,
نقش زن در اداره آموزش عالی ,
تحقیق ,
تحقیق دانشجویی ,